DANDELIONS.
ژان باپتیست |
چهارشنبه, ۳ فروردين ۱۴۰۱، ۱۲:۴۴ ب.ظ |
۰ نظر
نشد که برم و به پشتم حتی نگاهی هم نندازم. رفتم و صدبار برگشتم و نگاهت کردم و تنها چیزی که نصیبم میشد، جلوهی زیبای موهای کوتاهت و بارونیای بود که دوستش داشتی. چشمهات رو ندیدم؛ ندیدم که دنبال من بگردن و باز برگشتم و به این دو راهی چشم دوختم. از خودم میپرسیدم که آیا این زخم درستِ منِ؟ حالا دیگه گذشته.
باز هم میسپرمش به دست قاصدکها.
- ۰۱/۰۱/۰۳