«کی گفته آدم ها نماد عقل و دانایی ان؟ به دید من
ما فقط نماد تاسف و پشیمانی هستیم. مردم تغییر
میکنن. همونطور که من تغییر کردم.»
آگوستدی - مَردُم
چیزهای زیادی توی این زندگی وجود داره که تاثیرش رو به طور
غیر مستقیم و گسترده روی زندگی اشخاص پیاده میکنه.
یکی از اون ها، محبتِ زیاده. تجربهی طولانی مدتی ازش داشتم.
تا جایی پیشرفت که دوست داشتنِ صادقانه من،
تبدیل شده بود به رشوهای برای توجه.
انسان ها، پیچیدهان. توجه و محبت زیادت به دیگران،
به مراتب باعث میشه تا افراد ازت دور بشن.
درواقع میافتی توی یک چرخهیناسالمی که
بهت میگه تو این فرد رو دوست داری. نمیتونی ازش
دور بمونی. اما انجامش بده؛ تا ازت زده نشه.
البته که این حرفها رو من تاثیر نداشتن. هیچوقت.
یکی از بزرگترین درس هایی که تو زندگیم، و
مخصوصا امسال یادگرفتم همین بوده. حد و مرز.
«کافی و به اندازه». «دیوونه وار» عاشق شو. اما،
«دیوونه وار» نشونش نده. تعادل. نه کم نه زیاد.
لعنت بهت ای چرخهی ناسالم. بذار بندازیمش تقصیر تو باشه؟
دور میشن. اما کسی که باید بمونه،
کسی که بخواد بمونه، میمونه. درسته؟ پس به همین امید میمونم.
برنامه و نتیجه گیری بعد این صحبت؟
فرصت بده.
پینوشت: خوب میشه اگه زود تر سر در بیارم چطور
باید به اینجا سر و سامون داد. شبتون بخیر.
راستی سال نو هم مبارک.